*** جلفا *** (مهیار 123 تا 124 )
صدو بیست و سه روزگی مهیار
سلام مهیارم امروز با دایی اینا راه افتادیم جلفا
اینم مهیارم تو جاده تبریز-جلفا
کلی تو بازارجلفا خرید کردیم و تو هم همش خواب
آخرش رفتیم آتلیه و عکستو رو فنجون و بشقاب چاپ کردیم.
خیلی ناز شد مهیارم.چون خواب بودی اون لحظه نتونستیم عکس بندازیم ازت و 3 تا عکس از گوشیه بابایی ورداشتیم.
م
شب هم رفتیم امامزاده محمد
توحیاط امامزاده حدود500 تا اتاق برا مسافرا هست کرایه کردیم و شب و موندیم .
اینم مهیار و بابایی
صدو بیست و چهار روزگی مهیار
صبح که بیدار شدیم مامانی و مهیار دوباره رفتیم زیارت و چون خلوت بود کلی عکس انداختیم.
مامانی چون هوا سرد بود و نمیخواستم خدایی نکرده مریض بشی لباس زیاد پوشوندم و شلخته شدی ببخشید.
اینم رود ارس مرز بین باکو و ایران
این خونه ها همه خونه های (باکو)
رسیدیم آسیاب خرابه
بابایی و مهیار
اینجا هم مامانی چون نمیتونست بره بالا دایی جون دستشو گرفته ببره.
آبشار آسیاب خرابه
بابایی زیر آبشار
بعدش دوباره رگشتیم جلفا و خرید کردیم و شب هم برگشتیم تب.
صدو بیست و پنج روزگی مهیار
مامانی امروز اصلا ازت عکس نگرفتم چون تا ظهر خواب بودیم و بعدشم کلا بازار و شب 9 هم راه افتادیم تهران.
راستی مهیارم امروز 92/8/26 دومین سالگرد عروسی منو باباییه.
و...............................
تولد مامانی
مهیارم مامانی 22 ساله شد.
اینم دامادی بابایی