نفس مامان مهیار جوننفس مامان مهیار جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

مامانی ومهیار کوچولو

اولین لگد زدن تو گوش بابایی

سلام پسر مامان خوبی پسرم. امشب برا اولین بار به گوش بابایی لگد زدی ساعت 12 شب بود. اولش که تو اتاقت نشسته بودیم دستش رو تو بود یدونه زدی ذوق کرد وسریع گوششو گذاشت و تو هم دمت گرم پسرم یدونه خوشگل زدی تو گوششششششششششششش.   دمت گرم پسرم از الان طرف مامانی باش.           92/2/7   ...
30 فروردين 1393

کادوی مامان بزرگت از تب+اولین پوشک

سلام نفس مامانی. امروز 92/1/29  مامانی 26 هفته و 5 روزشه. مامان جون(مامان مامانی) رفته بود تبریز و از اونجا برات اینو خریده عشق مامان مبارکت باشه. مرسی مامانی شب هم با بابایی برا اولین بار پوشکتو گرفتیم عشقم. اولین پوشک مهیار:22 عددی سایز 1 نوزادی   ...
30 فروردين 1393

پایان هفته 18 و خرید وسیله های سیسمونی با مامان جون 1

سلام پسمل مامان. امروز 91/12/2 با مامان جون وباباجون رفتیم خرید برا پسملمون. یخرده خرید کردیم بقیه اش موند. عکساشو برات میزارم عشق مامانی.     به سلامتی عزیزم شب همش تو دل مامانی بالا پایین میشدی انگار میدونستی برا تو خرید کردیم قربونت برم. ...
30 فروردين 1393

شنیدن صدای قلب نفسسسسم برای اولین بار+هفته ی 17 بارداری +چهارمین سونوگرافی

سلام نفس مامانی امروز 91/11/21 بالاخره وقت دکترم رسید. دیروزصبح مامانم وبابام از تب اومدن.اومدن کارای خونشونو بکنن آخه دارن خونشونو میارن دیگه نمیتونن اونجا بمونن. صبح با مامانم رفتیم وبعدش بابامم اومد و وقتی نوبتم شد اونا منتظر موندن ومن رفتم تو. اول وزنم کردن شدم 70 و فشارمم 10 رو 6 بود بعد دکترم گفت دراز بکش با تعجب گفتم سونو؟ گفت نه واسه قلب بچه!   خیلی هیجان داشتم بعد چند لحظه یهویی یه صدای خیلی ناز و ظریف قلبتو شنیدم وای که چه حس خوبی بود اشک تو چشام جمع شد.خیلی گوش دادم انگار صدا از یه جای خیلی دور میومد.اصلا باورم نمیشد که این صدای ناز صدای قلب بچه ی منه!!!!!!!!!!!!!!   بعدش...
30 فروردين 1393

خرید سک سک

سلام ناناز مامانی  قربونت برم من امشب یعنی 91/11/14 با بابایی رفته بودیم برا خونه خرید کنیم که هرکدممون برات یه سک سک گرفتیم قربون تو و سک سکات عشق مامان. عکسشو برات میذارم.   اولین خرید سک سک   ...
30 فروردين 1393

اولین خرید واسه نی نی

سلام خوشگل مامان 91/10/28 برای اولین بار رفتیم بازار و کلی خرید کردم واست عشقم.   مبارکت باشه نفس مامانی عکساشو برات میذارم.   مبارکت باشه عزیزم چون جنسیتو نمیدونم سبز و بنفش گرفتم !!   ...
29 فروردين 1393

اولین سونوگرافی و هفته ی پنجم بارداری

سلام مامانی مامانی اولین سونوشو در 91/9/17 رفت وخیلی کوچولو بودی فقط 5 هفتت بود ! وبخاطر همین نه اندازت ونه قلبت معلوم شد و حسابی مامانیو نگران کردی هی با خودم میگفتم نکنه قلبش نزنه و از این حرفا...     هفته ی 5 بارداری   کودک شما چه تغییری میکند؟ در داخل رحم شما، جنین كوچكی به سرعت در حال رشد است. در این مرحله، او تنها به اندازه یك دانه كنجد می باشد، و بیشتر به یك بچه قورباغه شباهت دارد تا بچه یك انسان؛ این جنین از سه لایه تشكیل شده است (لایه های اكتودرم، مزودرم و اندودرم) كه بعدا اندامها و بافتهای بدن او را تشكیل می دهند. بخشی از سلولهای این جنین در حال ایجاد ...
29 فروردين 1393

اولین دکتر

سلام نفس مامانی. مامانی اولین دکترشو 8 آذر 1391 رفت اسم اولین دکترت دکتر شهین موسوی بود که بعد از دیدن آزمایشم نوشت برا سونوگرافی و تاکید کرد که بخاطر دلایلی باید استراحت کنم تا خدایی نکرده بچه سقط نشه.   بخاطر همین همه نگران بودیم .وباید استراحت مطلق فعلا تا 1 ماه. با مامانم هرجا که رفتیم گفتن وقت نداریم و اینا...برگشتیم خونه!! دیگه هیشکی از نگرانی نمیزاشت تکون بخورم انقد میخوابیدم ودراز میکشیدم خسته شده بودم وحسابی کلافه ولی وقتی به نی نی تو دلم فک میکردم آروم میشدم. ...
29 فروردين 1393

اولین نشونه ی فهمیدن نی نی مون

سلام کوچولوی نانازم اولین روزاییکه فهمیدم تو دلمیو برات نوشتم.   3آذر روز جمعه که تازه رسیده بودیم تب ومامانم ازم پرسید حامله ای گفتم نه و ولی اونا باورشون نشد نمیدونم چرا!!!!که بعدازظهرش با بی بی چک تست کردم  باورم نمیشددوتا خط اومد یکی پر رنگ ویکی کمرنگ بله یعنی مثبت .   ولی شک داشتم به مامانم گفتم ولی گفتم باور نمیکنم اونم گفت مبارکه و رفتم پیش بابایی ولی نمیدونم چرا خجالت میکشیدم بگم بخاطر همین مامانم گفت چشمت روشن بابا شدی اونم سریع منو نگا کرد گفت آره گفتم آره مثبت بود از خوشحالی باورش نمیشد.بعدش همگی رفتیم بیرون آخه محرم بود و همه جا دسته های عزاداری ومنم همش تو دلم میگفتم یا امام حسین...
29 فروردين 1393
1