مامانی ومهیار کوچولو

سلام مهیارم امروز 13 فروردین 1392 که... هر سال 13 فروردین روز طبیعت و همه ی ایرانیا این روزو میرن تو دل طبیعت. 13 بدرت مبارک باشه پسرم. ایشالا سال بعد خودت همه ی چیزایی که مینویسمو میبینی. من و بابایی امسال تنهایی رفتیم سیزده بدر البته 3 تایی امروز صبح با کلی بند وبساط رفتیم وسکاره کنار رودخونه. چون مامانی سختش بود خیلی دور نشدیم و سعی کردیم جای مناسبیو پیدا کنیم تا مامانی سختش نشه. بابایی همه ی کارارو کرد و یه جای مناسب برا مامانی درست کرد. مامانی که همش یا نشسته بود یا دراز کشیده بود بابایی هم چایی آماده کرد و باهم دیگه ...

سلام مامانی امروز 92/1/12 ماهمون تموم شد پسمل مامان.   دیگه خیلی بزرگ شدیو معلومه جات تنگ شده آخه خیلی مامانیو میزنی قربونت برم. فردا سیزده بدر ومامانی داره وسیله آماده میکنه ولی فقط منو بابایی وتو میریم .برا اولین بار 3 تایی.   ...

سلام پسر گل مامان امروز از 10:30 صبح شروع به لگد زدن کردی و نمیزاشتی مامانی بخوابه ولی مامانی خیلی بی خواب بود و با همون وضع خوابید ببخشید پسرم!! امروز 92/1/6 مامانی هفته ی 24 رو شروع میکنه. هفته ی 24 بارداری کودک شما چه تغییری میکند؟ ودك شما به سرعت در حال رشد است و وزن او حدود 110 گرم نسبت به هفته قبل (كه تنها كمی بیشتر از 450 گرم وزن داشت) زیادتر شده است. از آنجا كه طول بدن او به حدود 30 سانتی متر رسیده، در داخل رحم شما به صورت خمیده قرار گرفته است اما اندازه اندامهای بدن او تقریبا متناسب هستند. شاید به نظر كمی لاغر بیاید ولی به زودی بافت چربی در بدن او تجمع می یابد. پوست كودك شما نازك، نیمه شفاف و چروك ...

سلام کوچولوی نازم.     امروز 91/12/30 آخرین روز سال 1391 هستش. لحظه ی تحویل سال ساعت 14:31:56 روز چهارشنبه 30 اسفند 1391 هجری شمسی عیدت مبارک پسرم از سفره هفت سینم عکس ننداختم پسرم. اینم از عیدی مامان بزرگ به مهیار   ...

 سلام مهیار مامان چهارشنبه سوریت مبارک باشه قربونت برم مهیارم . ایشالا سال بعد تو بغل مامانی آتیش بازی میکنیم پسرم. امروز بابابایی رفتیم پاساژ ولی نمیرفتم بهتر بود پسرم آخه تو راه کپسول انداختن زیر پامو خیلی ترسیدم وبابایی هم گفت آخه چرا با این وضع اومدی بیرون!!!!!!!! . .   ببخشد مهیارم از این به بعد بیشتر مواظبم! مهیار مامانی امروز91/12/29 هفته ی 23 رو شروع کرد. هفته 23 بارداری کودک شما چگونه تغییر میکند؟ اكنون طول بدن كودك شما بیشتر از 29.2 سانتی متر و وزن او بیش از 450 گرم است. پوست او قرمز و چروك خورده است. رگهای خونی در ری...

سلام پسمل مامان امروز91/12/26 که مامانم دیشب اومده رفتیم بازارو لوازم بهداشتیتو خریدیم با عیدیت.قربونت بره مامان. اینم عکساشون. پسمل مامان پیشاپیش عیدت مبارک ایشالا به سلامتی استفادشون کنی.   ...

سلام پسرک مامان بابایی امروز 91/12/24 کادوی بارداریمو داد. یه انگشتر ناز برا مامانی گرفت اینم عکسش.     ...

سلام پسر گلم امروز 91/12/22 مامانی هفته ی 22 رو شروع میکنه. هفته ی 22 بارداری کودک شما چگونه تغییر میکند؟ اكنون كودك درون رحم شما مثل یك نوزاد ولی كمی كوچكتر است. او 27.7 سانتی متر طول و حدود 450 گرم وزن دارد. پوست او تا زمانی كه به اندازه كافی وزن اضافه كند چروكیده به نظر می آید؛ و موهای نرمی بنام لانوگو كه سر و بدن او را پوشانده ، قابل دیدن است. لبهای او مشخص تر شده و دندانهای او به شكل ریشه هایی در درون لثه اش ظاهر شده اند. هرچند چشمهایش رشد كرده اند اما عنبیه (بخش رنگی چشم) هنوز رنگدانه ندارد و رنگی نشده است. ابروها و پلكهای چشمان او در محل خود قرار گرفته اند و لوزالمعده او (كه برای تولید هورمونها بخصوص انسول...

سلام مامانی خوبی پسرم دیگه دل مامانی تنگ شده وتحمل نداره. امروز 91/12/14 ماهگیت تموم شدو به مناسبت 5 ماهگیت با بابایی یه جشن 2نفره یعنی 3 نفره داشتیم.بوس بوس اینم عکس کیکت قندعسسسسسسسسسسسسسسلم عزیزم ببخشید بغلشو مامانی ناخنک زده آخه نتونستم جلو خودمو بگیرم!! بابایی از قصد  یجوری عکس گرفت که اونم بیفته و آبروی مامانیو ببره میبینی!! سلام پسرم مامانی امروز 91/12/16 هفته ی 21 بارداریو شروع کرد. هفته ی 21 بارداری کودک شما چه تغییری میکند؟   وزن كودك شما حدود 340 گرم و اندازه او تقریبا 26.6 سانتی متر است. ابروها و پلكهای او كامل شده اند. و مسلما شما حركته...

سلام مهیارم این روزا حال مامانی اصلا خوب نیس !!! خیلی نگرانم 2 هفته ست که مایع زیادشده و گفتن که خطرناکه نمیدونم چیکار کنم!!!!!!!!!!! امروز 91/12/12 وقت دکترمه.الانم تو مطبم دارم  اینارو مینویسم.   پسرم امروزم صدای قلب نازتو مامانی شنید ولی خیلی کم نمیدونم چرا اصلا مث سری قبل نبود واضح نبود!!!! وزنم همون 70 مونده و فشارمم 5 رو 10 شد . نوشت برا آزمایش غربالگری و سونو سه بعدی برا سلامت جنین. از همونجا با بابایی رفتیم خاتم و آزمایشمو دادم  جواب موند واسه 10 روز دیگه !! بعداز ظهر هم رفتم برا سونوگرافی همون خاتم. بابایی برا اولین بار بود که باهام اومده بود سونو....