نفس مامان مهیار جوننفس مامان مهیار جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

مامانی ومهیار کوچولو

اولین سوپ مهیار

صدو نودو هفت روزگی مهیارم سلام پسرم. ای جونم ناناز مامان امروز برا اولین بار برات سوپ درست کردم مخصوص خودت تو خواب بودیو منم داشتم سوپ درست میکردم. یهو دیدم بیدار شدیو داری بازی میکنی پوشک نداشتی و روت پارچه انداخته بودم که داری با اون ور میری   منو نمیدیدی یهویی دیدی دارم عکس میندازم که این شکلی شدی قربونت برم اینم اولین سوپ پسرم مواد لازم:         سوپ در حال پخت همه رو باهم یه چند ساعتی کامل پختم بعد ریختم تو مخلوط کن و آماده شد. روغن زیتون و هم موقع پخت ریخت...
14 بهمن 1392

194 تا 196

صدو نودو چهار روزگی مهیار مامانی هم گشنت شده شیر میخوای هم میخوای بازی کنی!!           صدو نودو پنج روزگی مهیار               صدو نودو شش روزگی مهیار           مهیار در انتظار شیر موز شیشه شیر مهیار هم دیگه قاطیه لیوانای مامانی و بابایی شد.     بابایی و بچه داریو و کار خونه وای وای واییییییییییییی     ...
11 بهمن 1392

یه اتفاق بد!!!!

صدو نود روزگی مهیارم سلام پسرم. مهیارم نفسم امشب یه اتفاق بدی برات افتاد !!!! ببخشید مامانی آخه این روزا خیلی خیلییییییی شیطون شدی  وهمش دوس داری بشینی!!   من و بابایی بعد کلی بازی کردن باهات گذاشتیمت نشستی تا با اسباب بازیت بازی کنی پشتت چیزی نزاشتم چون به بابایی تکیه داده بودیو بازی میکردی که یدفعه بابایی هواسش میره  و یذره ازت جدا میشه فقط یذره که منم روبروتون بودم که داشتی بازی میکردی یدفعه با کله رفتی به پشت وای نتونستن بلند شمبگیرمت فقط اون لحظه گفتم میثم مهیارررررر و زدم تو صورتم که جیغت ساختمونو ورداشت خیلی درد کشیدی با بابایی به زور آرومت کردیم ساعت 12 شب بود .زنگ زدم ه مامان جون که م...
11 بهمن 1392

آش نذری پسرم

صدو هفتادو نه روزگی مهیار سلام پسرم امروز 92/10/20 مصادف با وفات امام حسن عسگریه. نذر مامانی تو روز وفات امام حسن عسگری بخاطر سلامتی پسرم ایشالا همیشه امام حسن (ع) نگهدارت باشه پسرم. آمین پسرم سرماخوردگیت اصلا خوب نشده. امروز صبح از خونه مامان جون اومدیم خونه خودمون تا آشو آماده کنیم.تو رو گذاشتم خونه ی مامان مینا(خانم شفانیا)همسایمون تا استراحت کنی و آقای تبریزی (شوهر خانم شفانیا)مواظبت بود. آخه آشو تو طبقه ی پایینی خونمون که یه واحد خالی بود درست کردیم و اونجا هم سرد بود و سرو صدا هم بود و اگه میبردمت اونجا اذیت میشدی و خونه ی خودمون کسی نبود تا پیشت باشه. منم که همش میومدم شیر میدادم می...
3 بهمن 1392

175 تا 177

  صدو هفتاد و پنج روزگی مهیار           صدو هفتادو شش روزگی مهیار               صدو هفتادو هفت روزگی مهیار                       ...
3 بهمن 1392

مهیار 178 روزه و اولین سرماخوردگی خفن!!!

صدو هفتادو هشت روزگی مهیار سلام پسرم.امروز 92/10/19 برای اولین بار سرماخوردگی بدی گرفتی از صبح حالت خوب بود ولی بد شیر میخوردی و یکمم تب داشتی که شک کردم شاید گلوت درد میکنه نمیتونی بخوری و بعداز ظهر گفتم ببرمت دکتر شاید چیزیت شده همین که سوار ماشین شدیم بریم شروع کردی به سرفه کردن وبله فهمیدم که سرما خوردی عشقم. دکتر تا دیدتت گفت که گلوش عفونت کرده و سرما خوردگیه خیلی بدیه باید خیلی مواظبت باشم. وزن قند عسلم در 5 ماه و 28 روزگی :  9 کیلو دکتر گفت که وزنت خوبه و اصلا جای نگرانی نیس آخه یکی از می میه مامانیو میخوری پسرم بخاطر همین همیشه نگرانم نکنه گشنه بمونی!!! بعد دکتر برگشتیم خونه ی مامان جون ...
3 بهمن 1392